۱۳۸۷ بهمن ۳۰, چهارشنبه

«در خیال*»

با خیالت عشقبازی می کنم و تنم می سوزد از خیال تن داغ تو و دستهایت که راهی تنم می شوند و لبهایت!
خیال کاویدن تنهامان پس می زند تنهاییم را و سرگردانیم را!
گویا هنوز در آغوش تو آرامِ آرامم یا بر زانوی تو نشسته ام و نه فقط بر دنیای دو نفره مان که بر همه جهان فرمان می رانم!



*واضح و مبرهن است که این عنوان آلبومی از استاد شجریان است، گرچه مدتهاست به او گوش نداده ام!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر