۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

سالسا

چرخ می خوردم با تاب و فرمان دستهایش، به ریتم آهنگ و شمارشی که روی هر حرکت داشت. با حرکات ساده همان جلسه شروع کرد ولی ادامه داد و حرکات جدیدی را امتحان کرد. من سبک و نرم مثل پروانه تاب می خوردم و بدنم به هر حرکت جدیدی می لغزید. او هم با هر چرخ و تاب تازه من آفرین می گفت و می رقصاندم.


2 سال وقفه و شروع دوباره سالسا حس بی نظیری می دهد. آن موقع خشن و سفت بودم، حالا تنم نرم و آزاد است. دوست دارمش، عاشق این سبکی تنم شده ام، عاشق آن گردن کشیده و نرمی و انعطاف تنم هستم که چرخش زنانه را به لحظه دور و نزدیک شدن به مرد، رها و مغرور می نماید.... دوست دارم این حس آشتی ام را با تن زنانه ام و با همه وجود از رقصش لذت می برم و عاشق این عشقم به رقصیدن شده ام.



پ.ن. وقتی قرار بر یادگیری رقص دو نفره باشد، مربی مرد نعمت بزرگی است!




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر