۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

28 تیر 1389

عاشقتم یه دنیا... یعنی میدونی چیه میمیرم برات، به همین راحتی میمیرم برات! یعنی همین حالا ها اگه بخوای همه عمرم رو برات میذارم... قشنگترین حسهای دو نفره رو با تو داشته و دارم که هیچی از زبون من نمیدونی، که خیلی خیلی کم از فرهنگ من میدونی... ولی حتی وقتیکه بدت میاد از یه چیز اون فرهنگ و اون مملکت اونقدر همدلی داری که درکم کنی و من رو از توش جدا کنی...

سه ماه و 4 روز از اولین بوسه گذشته، نوزدهم جولای دو هزار و ده، و تمام این مدت عشقم بیشتر شده به تو که همه خوبیهایی را که به خواب میدیدم برام برآورده کردی....عاشقتم با همه وجودم، عاشق تو که با یک بوسه مال من شدی، تو که با یک بوسه دل باختی، عاشق تک تک لحظه هایی هستم که با تو و به یاد تو گذشت توی این سه ماه و چهار روز.

محبوب من, عزیز من و عشق من، چقدر الان دلم می خواست که بودی تا فقط همدیگر رو ببوسیم...