۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

mein Schatz

مردها رو باید به حال خودشون گذاشت تا برن واسه خود خودشون بچرخن و بعد با یه دسته گل سرخ برگردن...


خب نو متر این کار چقدر کلیشه است و اون لحظه چقدر به پسربچه هایی شبیه اند که یک کار خوب کرده اند و ذوق زده اند... فقط به عمق این قضیه فکر کن... نه نه... اصلن فکر نکن فقط حسش کن اون لحظه رو ... تا وقتی که دوباره رفت بتونی با یادش سر کنی تا برگرده....


----------------------------------------
دلم تنگته... من یه هفته چیکار کنم... دسته گل سرخ که خودت نمیشه... من خودت رو کم دارم تا شبها آخر وقت همه غرهای عالم رو برای همدیگر بزنیم و ....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر