۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

آخ انجل...

قضیه چیه که هی من می خوام از اینهایی که یه موقعی اومدن تو زندگیم و بعدش هم سرشون انداختن پایین و رفتن، گیرم الکی یا آسون نبوده براشون، دور شم بعد حالا اینها هی میخوان که تعطیلات دور و بر من باشن!!! حالا اینها گم کرده دارن دوباره هی سراغ منو میگیرن، گیرم من هم مهربون مهربون بوده ام همیشه....

ولی من آدم خوب جدید میخوام آخه... نه مثل اینها....اینجا هم که شکلک نداره من هی لب ورچینم....


حالا این وسط احساس کلی انجل بودن بهم دست داده که بیا و ببین....







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر