‏نمایش پست‌ها با برچسب فلسفه بافی، کمی هم نق. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب فلسفه بافی، کمی هم نق. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

Irony of life

Since ever, which means since I entered school, I have hated reading and writing regarding professional stuffs while I love to write about my thoughts and feelings or to read novels and general books. The irony of life is that now my job is research which basically means reading and writing professionally specific matterials! You can imagine what a fantastic job this can be!

۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

تنوع

دیروز پر بودم و امروز خالیم! از آن خلاهایی که همش کم میاری و هیچی پرش نمیکنه! اثر سفر لندن تا دیشب بود انگار و امروز دیگه...

دلم هوای تازه میخواد، خب هوا که نه، هوس تازه در واقع... گرمای اون هوس را دارم کم میارم.... موجودات یعنی آدمهای جالب انگیز (این از اون اصطلاحات من و داداشی بود از بچگیها) دور و برم کم میارم، من باید همش آدم جدید ببینم.

درواقع قضیه آدم جدید نیست، به نظرم وقتی آدمها همچین چنگی به دل نمیزنند، اونوقت بودنشون دور و برت پُرت نمیکنه. تو این حالت دیدن آدمهای جدید چون به هر حال جاذبه چیز جدید داره برا یه مدت خوبه تا دوباره زود آدم جدید دیگه ای ببینی.


تنوع در چشیدن سیر نمی کند ولی گرسنگی را سرگردان می کند!!