از امروز یک کاربر جدید روی این کامپیوتر تعریف شده ... به نام من! عاشقتم که همین طور برام جا باز میکنی ... و من در عوض مثل همیشه یادم میره زنگ این موبایل رو خاموش کنم که آخر هفته کلهٔ سحر بیخوابت نکنه...خجالت کشیدم زیاد وقتی دیدم بلند شدی ۱ ساعت واسه خودت تو اینترنت میچرخی و دیگه سراغ من نمیای که خوابم واسه خودم بعد اینکه تو رو بیدار کردم...از همون موقع هم هی خمیازه میکشی... این بار میلیونیم که یادم میاری این فلان رو باید خاموشش کنم و من ... :(
نمایش پستها با برچسب آدم باش. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب آدم باش. نمایش همه پستها
۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه
۱۳۸۸ آذر ۱۰, سهشنبه
آخ انجل...
قضیه چیه که هی من می خوام از اینهایی که یه موقعی اومدن تو زندگیم و بعدش هم سرشون انداختن پایین و رفتن، گیرم الکی یا آسون نبوده براشون، دور شم بعد حالا اینها هی میخوان که تعطیلات دور و بر من باشن!!! حالا اینها گم کرده دارن دوباره هی سراغ منو میگیرن، گیرم من هم مهربون مهربون بوده ام همیشه....
ولی من آدم خوب جدید میخوام آخه... نه مثل اینها....اینجا هم که شکلک نداره من هی لب ورچینم....
حالا این وسط احساس کلی انجل بودن بهم دست داده که بیا و ببین....
ولی من آدم خوب جدید میخوام آخه... نه مثل اینها....اینجا هم که شکلک نداره من هی لب ورچینم....
حالا این وسط احساس کلی انجل بودن بهم دست داده که بیا و ببین....
اشتراک در:
پستها (Atom)